پایگاه خبری گفتمان مهندسی به نقل از ایسنا: رد میهمانی غدیر در روستایی که حتی در پیشرفتهترین نقشهها نیست
ایسنا/همدان سال ۱۴۰۲ هجری شمسی است، درست بیش از ۱۴۰۰ سال از واقعه غدیر و روزی که دین کامل شد میگذرد؛ گوش دلت را که تیز کنی هنوز صدای قافله پیامبر(ص) و ندای ملکوتی او را خواهی شنید. ۱۴۰۰ سال از آن واقعه تاریخی میگذرد و شیعیان بر خود میبالند که امت رسول الله(ص) هستند و مولایشان امیرالمؤمنین(ع) است.
واقعه غدیر خم یکی از مهمترین حوادث تاریخ اسلام و نقطه عطف تاریخی است که پیامبر مکرم اسلام(ص) بنا بر آنچه بدو وحی شده بود، برای جلوگیری از قطع پیوند امت با ولایت، چشمهای جوشان و چراغی فروزان را به آنها نشان داد تا به هنگام تشنگی از آن سیراب شده و به گاه غلبه تاریکی، در شعاع نورش راه را گم نکنند.
بنابراین غدیر، تنها یک واقعه معمول تاریخی نیست که در کتابها از آن نامی آورده باشند بلکه اساس دین و تکمیل کننده رسالت نبوی است و بزرگداشت این عید سعید نیز به معنای احیاء هویت اسلامی است.
امسال نیز همچون سالهای گذشته، استان همدان در عید امامت و ولایت، سراسر نور، شادی و سرور است و مردم همدان در ایام غدیر به صورت خودجوش پای کار آمده تا مروج پیام غدیر باشند و کم کم کوچهها و خیابانها بوی عطر غدیر به خود میگیرد.
این روزها نفس که میکشیم هوا بدجور بوی عاشقی میدهد، مردم سر از پا نمیشناسند و همه با هر بضاعتی در تدارک میهمانیهای کوچک و بزرگاند و همه جا به طراوت نشسته و عطر زیبای ولایت است که مشام را مینوازد.
به دنبال رد پای یکی از این میهمانیها به سمت یکی از روستاهای دورافتاده که در فاصله حدود ۳۰ کیلومتری از شهر همدان قرار گرفته به راه افتادیم. ساعت ۱۶ و ۳۰ دقیقه بعدازظهر است که با جمعی از دوستان هیأتی و خوش قلب که تصمیم گرفتند عید را در این روستا جشن بگیرند، به طرف آنجا حرکت میکنیم. بماند که در مسیر چه جلوههایی از شور و شادی مردم در برپایی غدیر دیدیم و شنیدیم. از تزئینات و رنگ آمیزیهای زیبای شهر با پرچم ها و پوسترها گرفته تا شور ایستگاههای صلواتی پذیرایی و موکبها.
بعد از گذشتن از جادهای با آسفالت نامناسب که هر چند دقیقه یک بار باعث بالا و پایین رفتن ماشینها میشود و عبور از چند روستایی که از روستای موردنظر وضعیت بهتری ندارند، به جاده خاکی و بدون تابلویی میرسیم که به طور قطع اگر بلد راه همراهمان نبود چندین ساعت باید به دنبال نشانی از آن روستا میگشتیم چراکه حتی بر روی نقشههای پیشرفتهای که امروزه مسیریابی را راحت کرده نیز اثری از روستای “آقداش” بخش مرکزی همدان نبود.
پس از طی کردن مقداری از این جاده خاکی به یک دوراهی میرسیم که بالاخره تابلویی کوچک و زنگ زده به رنگ سبز خبر از رسیدنمان به روستای آقداش را میدهد و از دور نیز تعدادی خانه کوچک که اصالت روستایی بودن خود را حفظ کردهاند، دیده میشوند.
در اول روستا ساختمانی کوچک و تازه ساخت و بدون تابلو وجود دارد که طبق گفته دوستان مدرسه جدید اینجا بوده که قرار بر این است از سالتحصیلی جدید پذیرای دانشآموزان روستای آقداش باشد تا دیگر آن مدرسه قدیمی تک کلاسه جنب مسجد که با نقاشیهای آویخته به در و دیوار که نشان از حضور دانشآموزانی با استعداد است، خالی از جنب و جوش کودکان این روستا شود.
همین که وارد روستا میشویم کودکانی که در تعطیلات تابستانی خود مشغول بازی در کوچههای خاکی آقداش هستند، کنجکاوانه به ماشینها چشم میدوزند و مسیر ما را دنبال میکنند. حال به مسجد روستا که تازه به همت اهالی و کمک خیرین ساخته شده و گنبد و گلدستهای هم نداشته و گویا امام جماعتی هم برای برقراری نمازهای یومیه ندارد و بیشتر در ایام محرم و صفر و عزاداری ها استفاده میشود و امروز به عنوان محل برگزاری جشن عید سعید غدیر خم انتخاب شده، میرسیم و جوانان هیأتی مشغول خالی کردن وسایل از ماشینها هستند تا به موقع مراسم برگزار شود.
هر کسی مشغول کاری است، عدهای پذیرایی را آماده میکنند و عدهای دیگر که حرفهای و فنی هستند سعی در آماده سازی صوت و بستن ریسههای چراغانی دارند و پزشک جهادگری که همراه تیم آمده مشغول ویزیت اهالی روستایی است که خانه بهداشت ندارند و گاهی از روستای شروین تیمی برای رسیدگی به خانمهای باردار و افراد سالمند به اینجا میآیند.
در این بین عکاس نیز مشغول عکس گرفتن از آماده سازیهای قبل مراسم و کودکان آقداشی است که کنجکاوی آنها را به مسجد کشانده تا ببینند در اینجا چه خبری است تا به خانوادههای خود اطلاع دهند و یکی از خانمهایی که همراهمان آمده با سیمایی مهربان برای دختر بچهها دستبند درست کرده و به آنها هدیه میدهد. یکی یکی به همدیگر خبر میدادند که خانمی آمده و دستبند دارد یا خواهر کوچکتر خود را بغل گرفته و به مسجد میآمدند تا آنها هم دستبند بگیرند و این روال تا شب ادامه داشت و دست هر کدامشان را نگاه میکردیم این دستبندهای رنگی رنگی دیده میشدند و این خانم را به عنوان خانم دستبندی میشناختند و با او صحبت میکردند.
همه جوانان هیأتی سخت مشغول بوده و هر کسی گوشهای از کار را گرفته و شور و اشتیاق خاصی بین آنها برقرار است و الحق برپایی جشن در این روستای دور افتاده که حتی اینترنت هم به خوبی آنتن نمیدهد تا به طور مجازی از حال و هوای این ایام در سطح شهر خبردار شوند و در جشنهای مجازی شرکت کنند و همراه این ۹۷ روستایی عزیز که مشخص است این جشن شور و حالی به آنها داده و کوچک و بزرگ منتظر شروع مراسم بودند ایده ناب و قابل تحسینی است.
وقتی کار در قسمت خانمها کمتر میشود به بیرون مسجد رفتم تا چرخی در روستا بزنم که کل آنجا در یک نگاه قابل دیدن بود و برق و گاز تنها زیرساخت این روستا با بیش از ۲۰ خانوار است که مردمانش آن را برکت و رهاورد نظام و انقلاب میدانند اما با مشکل آب مواجه بودند.
مهاجرت برخی اهالی بهویژه جوانان این روستا به شهرها بر اثر خشکسالی طی چند سال اخیر انجام شده اما هنوز حدود ۲۰ خانوار با وجود همه سختیها و مشکلات در آن ساکن هستند و شغل بیشتر آنها دامپروری و کشاورزی به صورت دیمی است که سال گذشته برای گذراندن زندگی خود مجبور به فروش دامها شدند. سراسر روستا خاکی است و مردم برای دفع زباله و پسماندها نیز مشکل دارند.
در این روستا دو طایفه “کلهری” و “زمانی” زندگی میکنند که هر دو طایفه در حال تلاش و پیگیری برای رفع مشکلات روستا هستند و میخواهند زندگی بهتری برای خود و کودکانشان در این روستا فراهم کنند.
پسر بچهای خوش سیما که حال لباسهای میهمانیش را پوشیده دست خواهرش که پریا نام داشت را گرفته و به دنبال آقای عکس انداز میگردد تا با لباسهای جدید نیز عکسهای قشنگ از آنها بگیرد.
نزدیک غروب است که صدای صوت “علی علی” از پنجرههای مسجد بیرون میآید و نشان میدهد که مراسم در شرف برگزاری است و اهالی آقداش دسته دسته با لباسهای زیبا و مرتب به طرف مسجد میآیند و مراسم با صوت دلنشین قاری قرآن آغاز شده و کودکان که هر کدام بادکنکهای رنگارنگ در دست دارند، به دور جایگاه حلقه زندهاند.
صدای زیبای مولودی در فضا پیچیده و پرچمهای رنگارنگ مزین به نام امیرالمؤمنین(ع) و پارچههای رنگی عیدانه هم در کنار آن شور و حال کم نظیر، زیبایی خاصی به فضا بخشیده بود و خادمان هیأت نیز لیوانهای شربت را پر کرده و برای خوش آمدگویی به مجلس امیرالمؤمنین به دست میهمانان میدادند.
کمی که میگذرد صدای خوش اذان طنین انداخته و شهادت سوم، اشهد ان علیا ولی الله است که مؤذن آن را تکرار میکند، توحید و نبوت بدون ولایت ناقص است، پس در اذان و اقامه باید با افتخار گفت اشهد ان علیا ولی الله که جایگاه آن در اذان به منزله دمیدن روح به جسم است. مردم برای نماز آماده میشوند و به امامت یکی از اهالی نماز جماعت را اقامه میکنند و صحنهای دیگر از ولایت پذیری و بندگی در شب عید غدیر خم به نمایش درآمد.
غدیر دامنه دارد، غدیر دنبالهدار است، از حرا، از علی(ع) آغاز شد و ظهور، ثمره و نتیجه آن است و مهدی(عج) امتداد امامت و امانت امیرالمؤمنین(ع) است، غدیر که فقط یک برکه نیست.
نقطه عطف مراسم اجرای سرود “سلام فرمانده” با حضور کودکان روستا و کودکانی که از همدان برای میزبانی آمدهاند، است. کودکان با تکان دادن پرچمهای غدیری خود سرود میخوانند و والدین عکس و فیلم میگیرند.
آتش بازی در آسمان روستا برنامه مهیج دیگریست که شاید تا این لحظه هیچگاه اهالی ندیدهاند و برایشان جذابیتی دوچندان دارد و در نهایت گروه جهادی بیتالاحزان فاطمه(س) مردم با صفای آقداش را به شامی که با عشق پخته و با وسواس سرو میشود، میهمان میکنند تا در عید غدیر هیچ یک از اهالی در خانه خود طبخ غذا نداشته و میهمان این جوانان باشند.
انتهای پیام
بروزترین اخبار صنعت ساختمان را در پایگاه خبری گفتمان مهندسی دنبال کنید.
لطفا نقد، نظر و پیشنهاد خود را درباره خبر « رد میهمانی غدیر در روستایی که حتی در پیشرفتهترین نقشهها نیست » از طریق فرم زیر اعلام نمایید.
( جمسا – جامعه مهندسان ساختمان ایران)
دیدگاهتان را بنویسید